غباری شفاف پیش چشمانم را فرا می گیرد که در ماوراء آن عالم به شکلی دیگر نمودار می گردد .
آری بهار بزودی خواهد آمد ، اشعه آفتاب سیلی به بنا گوش سرما خواهد زد ، نسیم خوشبو و لطیف خواهد وزید ، هم این شاخهای عریان و هم آن دیگر شاخه ها که هنوز برگهای خزانی خود را نگاه داشته اند کسوت نوروزی به بر خواهند کرد ، نقاش طبیعت قلم موی پرنگار خود را به کار خواهد انداخت ، شاهکارهای درخشان خود را از این کران تا به آن کران در همه جا خواهد گسترد .
آنگاه دامنه تصورم چنان پهن می شود که از قعر آسمانها و اعماق بهشت هم می گذرد و از آنجا به عالم ظاهر بازگشته و در این کلام خلاصه می شود :
بهار چقدر زیباست